حديثي نوراني در توحيد ـ قابل توجه اهل فلسفه و عرفان!!! ـ
زنديقي از امام صادق عليه السلام پرسيد: حقيقت ذات خداوند متعال چيست؟
حضرت فرمودند: او چيزي است بر خلاف همه چيزها، از اينكه ميگويم او "شيء" است اثبات معنايي واقعي را بفهم، و نتيجه بگير كه او داراي شيئيت حقيقي است، ولي نه جسم است و نه صورت، نه محسوس ميشود و نه با حواس پنجگانه ادراك ميگردد، نه اوهام او را درمييابند و نه زمانها از او ميكاهند و دگرگونش ميسازند.
سائل پرسيد: آيا او را سميع و بصير ميدانيد؟
امام عليه السلام فرمودند: او سميع بصير است، شنواي بدون جارحه و بصير بدون آلت است، بلكه او به نفس حقيقت ذات خود شنواست و به نفس وجود متعالي خود بيناست، و اينكه ميگويم به نفس خود شنوا و بيناست نه بدين معناست كه او چيزي است و نفس چيزي ديگر، لكن تعبيري از خويش آوردم چرا كه تو سؤال ميكني و من ميخواهم به تو بفهمانم.
باز ميگويم: به كل خود ميشنود البته نه اينكه او كلي داشته باشد كه داراي اجزا باشد، لكن خواستم به تو بفهمانم و تعبير از آن من است. و حاصل كلام من جز اين نيست كه او سميع بصير عالم خبير است، بدون اينكه ذاتي داراي اجزاي متفاوت و مختلف داشته باشد.
زندیق پرسيد: پس او چيست؟!
امام صادق عليه السلام فرمودند: او پروردگار است، او معبود است، او الله است، و گفته من "الله" تنها اثبات اين حروف "الف و لام و ها" نيست، من معنا را در نظر دارم، و آن معنا همان ذاتي است كه آفريننده اشيا و صانع آنهاست، اين حروف آن معنا را ميرساند، و او همان واقعيتي است كه به نام الله و رحمان و رحيم و عزيز و مانند آن خوانده ميشود، و او همان معبود جل و عز است.
زندیق گفت: ما هيچ چيز در نظر نميآوريم مگر اينكه مخلوق ميباشد.
امام صادق عليه السلام فرمودند: اگر چنان باشد كه تو ميگويي، پس تكليف به توحيد از گردن ما برداشته است، زيرا ما مكلف نيستيم به چيزي اعتقاد داشته باشيم كه اصلا توجهي به آن نيست.
ولكن ميگوييم: هر چيزي كه با حواس يافته شود ادراك ميگردد، پس هر چه كه حواس آن را بيابد و بشناسد مخلوق است.
و ما ناچاريم كه وجود صانع اشيا را نيز اثبات كنيم، به گونه اي كه نه نفي لازم آيد و نه تشبيه، زيرا نفي همان ابطال و عدم است، و تشبيه نيز از آن مخلوقي است كه تركيب و تأليف در وجود آن آشكار است.
چون مخلوقات موجودند پس صانع و خالق اشيا را بايد اثبات كرد، چرا كه مخلوقات به ناچار بايد خالق داشته باشند و آن خالق غير خود آنهاست و شبيه آنها نيست.
سائل گفت: اگر شما وجود او را اثبات كرديد، پس او را تعريف كرده و قابل شناخت نيز دانستهايد.
امام عليه السلام فرمودند: حقيقت وجود او را تعريف و بيان نكردم بلكه تنها او را اثبات كردم، زيرا بين "بودن و نبودن" چيز سومي وجود ندارد.
سائل گفت: آيا او داراي انيت و ماهيت نيز هست؟
امام عليه السلام فرمودند: آري، هيچ چيز وجود ندارد مگر با انيت و ماهيت.
سائل پرسيد: آيا داراي كيفيت نيز هست؟
حضرت فرمودند: خير، زيرا كيفيت چيزي است كه شيء به واسطه آن مورد وصف و شناخت و ادراك قرار ميگيرد. ما ناچاريم از تعطيل و تشبيه خارج شويم، زيرا هر كس او را نفي كرد انكار وجود او نموده، ربوبيت او را ابطال كرده است. و هر كس او را شبيه غير داند او را داراي اوصاف مخلوقات و مصنوعاتي كه لايق ربوبيت نيستند اثبات كرده است.
بايد ذاتي را اثبات كرد بدون كيفيت، به گونهاي كه غير او سزاوار آن نباشد، و در آن حقيقت شريك و همانند نپذيرد، و مورد احاطه و ادراك و شناخت قرار نگيرد، و جز خود او آن را نشناسد.توحيد صدوق ص 244 -247